رازهای جمجمه دختری که 6200سال قبل در جنوب ایران که با ضربه به سرش کشته شد
پارسی کاو: مطالعه بقایای دختری با قدمت 6200 سال و با جمجمه ای مخروطی شکل در چگاسفلی (جنوب شرقی خوزستان) از آن حکایت می کند که احتمالاً این دختر در اثر ضربه شدید به سر، جان خودرا از دست داده است. در گفت و گو با کاوشگران محوطه باستانی چگاسفلی، به بررسی نتایج اخیر این مطالعه پرداختیم.
تینا مزدکی_ در جریان کاوش یک گور باستانی در چگاسفلی (جنوب شرقی خوزستان)، باستان شناسان جمجمه ای متعلق به یک دختر جوان را کشف کرده اند که در ارتباط با ۶۲۰۰ سال قبل است و نشانه هایی از تغییر شکل عمدی جمجمه در آن دیده می شود. اما آن چه در جستجوهای این گور باستانی توجه را به خود جلب می کند، تنها شکل تغییر یافته برخی از جمجمه های این گور نیست؛ مطالعه جدید روی جمجمه تغییرشکل یافته دختری با کمتر از ۲۰ سال سن تمرکز دارد که قدمت آن حدود ۶۲۰۰ سال تخمین زده شده است.
گفته می شود که این دختر احیانا با ضربه شدید به سر، جان خودرا از دست داده است؛ چونکه جمجمه او از جلوی پیشانی تا پشت سر شکسته و نشانه ای از ترمیم استخوان نیز دیده نمی گردد. «مهدی علیرضازاده» و «حامد وحدتی نسب» در مقاله خود که در مجله بین المللی Osteoarchaeology انتشار یافته بر طبق اسکن های سی تی می گویند که درنتیجه این تغییر شکل، استخوان جمجمه بسیار نازک تر از حالت معمول بوده و این مورد خطر ضربه پذیری را افزایش داده است. برای شفاف سازی بیشتر در مورد مطالعه جدید با مهدی علیرضازاده، حامد وحدتی نسب و عباس مقدم که در این کاوش مشارکت داشتند در خبرآنلاین به گفت و گو پرداختیم؛ مشروح این گفت و گو را در ادامه بخوانید:
تغییر شکل جمجمه ها در چگاسفلی رفتاری فرهنگی و عمدی است مهدی علیرضازاده، کاوشگر، در جواب این پرسش که جمجمه های تغییرشکل یافته در گور جمعی چگاسفلی چه شاخص هایی دارند که آنها را از جمجمه هایی که بطور مادرزادی و یا طبیعی تغییرشکل یافته هستند متمایز می کند، گفت: «انسان هوشمند هوشمند، حداقل از ۵۰ تا ۶۰ هزار سال پیش تاکنون، از نظر ذهنی و جسمی هوشمند بوده است. از ین جهت، ساختار استخوان های ما شباهت زیادی به هم دارند. به عنوان مثال، از منظر استخوان شناسی، تفاوت چشمگیری بین نوزادان آمریکایی، ایرانی و استرالیایی وجود ندارد. براستی، نوزادی به دنیا نمی آید که جمجمه اش بطور قابل ملاحظه ای با دیگر نوزادان متفاوت باشد. هرچند تغییرات جزئی در ارتباط با نژاد و جغرافیا وجود دارد، اما این تغییرات آنقدر ناچیزند که عملا قابل چشم پوشی هستند.»
او با تأکید بر اینکه تغییر شکل جمجمه یا آن چیزی که به آن «کرینوم موتیفیکیشن» (Cranium Modification) می گویند، یک رفتار فرهنگی است؛ گفت: «این یک عمل تعمدی است. جمجمه نوزاد در بدو تولد، هنوز بطورکامل استخوانی نشده و درزها یا سوچرها (Sutures) بین استخوان های کاسه سر، قابلیت لغزش و جابه جایی دارند. این انعطاف پذیری، یک دلیل تکاملی دارد و به نوزاد کمک می نماید تا در هنگام تولد، از کانال زایمان عبور کند و از مرگ مادر و نوزاد جلوگیری شود. زمانیکه نوزاد به دنیا می آید، جمجمه بازهم منعطف است. اگر یک نیروی مکانیکی خارجی بطور مداوم به جمجمه وارد شود، جمجمه تغییر شکل پیدا می کند.»
مهدی علیزاده: « واکنش زیستی جمجمه اینست که استخوان ها به سمتی رشد کنند که نیروی کمتری به آن وارد می شود. به عنوان مثال، اگر پیشانی و پس سر نوزاد بسته شود، جمجمه مخروطی شکل یا کشیده می شود.»
به قول این کاوشگر که به راهنمائی حامد وحدتی نسب، دیرین انسان شناس و عباس مقدم، سرپرست کاوش محوطه چگاسفلی بر روی جمجمه های تغییر شکل یافته مطالعه داشتند؛ دو نوع تغییر شکل عمده در جمجمه وجود دارد؛ در بعضی نمونه ها جمجمه ها شبیه جعبه می شوند (Boxy Shape)، که پیشانی و پس سر تحت فشار است و در بعضی دیگر، جمجمه مخروطی شکل و کشیده می شوند.
مهدی علیرضازاده در این باره اظهار داشت: « نکته مهم اینست که سنت تغییر شکل عامدانه جمجمه، از دوران نوسنگی (آغاز کشاورزی و دامداری) تا به امروز وجود داشته است و پدیده ای منحصر به فرد در این محوطه نیست. اما آن چه که پژوهش چاپ شده ما را برجسته می کند، کشف یک نمونه جمجمه تغییرشکل یافته و شکسته بود. این جمجمه دارای یک صدمه دیدگی سراسری از پیشانی به شکل مورب تا استخوان آهیانه سمت چپ بود. این شکستگی بگونه ای بود که در آخرین لحظات زندگی فرد وارد شده بود. ما این مورد را از روی الگوی شکستگی و تحلیل های انجام شده، تشخیص دادیم.»
ضربه مرگبار به جمجمه زن جوان قبل از مرگ وارد شده است
او اضافه کرد: « متوجه شدیم که این زن جوان، که کمتر از ۲۰ سال سن داشته، در واپسین لحظات زندگی اش این ضربه را متحمل شده است. می دانیم که ابزار مورد استفاده برای ضربه دارای لبه های پهن بوده است، اما هم اکنون نمی توانیم قطعا بگوییم که آیا این یک عمل عمدی، تصادف، یا حادثه بوده است. خیلی از رسانه ها عجولانه نتیجه گیری می کنند که این فرد قربانی یا کشته شده است، اما ما نمی توانیم این را تأیید نماییم، چونکه شواهد کافی برای این ادعا نداریم. اما می توانیم بگوییم که این ضربه آنقدر شدید بوده که منجر به مرگ شده است و در زمان وارد شدن ضربه، فرد زنده بوده است. دلیل این امر آنست که استخوان ها به شکل لولایی شکسته بودند و بافت استخوان هنوز نرم بوده است، و این، برخلاف استخوان های خشک (Dry Bone) که بعد از مرگ، الگوی شکستگی متفاوتی دارند الگوی شکستگی در ارتباط با استخوان های نرم را نشان داده است.»
تفاوت های ساختاری جمجمه های تغییر شکل یافته علیرضازاده در جواب این پرسش که آیا علاوه بر شکل ظاهری، تفاوت دیگری نیز در ضخامت یا سایر خصوصیت های ساختاری جمجمه های کشف شده وجود دارد، گفت: « وقتی جمجمه در حالت طبیعی خود قرار دارد، هر یک از ۲۲ قطعه استخوان تشکیل دهنده آن، شکل خاصی دارد. به عنوان نمونه، استخوان پیشانی دارای بخش های افقی و عمودی با قوس های مشخص است. اما زمانیکه جمجمه تغییر شکل پیدا می کند، مورفولوژی یا شکل این استخوان ها، همچون استخوان پیشانی، پس سر و آهیانه، گرفتار تحریف می شود.»
وی در ادامه اضافه کرد: «نکته مهم اینست که ضخامت استخوان ها نیز کاسته می شود. استخوان های کاسه سر از نوع استخوان های تخت هستند که دارای دو لایه متراکم بیرونی و داخلی و یک لایه اسفنجی به نام "دیپلوئه" (Diploë) در میان آنها هستند. لایه دیپلوئه نقش حیاتی در دفع ضربه ها دارد. با نازک شدن این لایه، ضخامت کلی استخوان کاسته می شود و این مورد سبب می شود که جمجمه های تغییرشکل یافته در مقابل ضربه ها حساس تر باشند. به بیانی دیگر، در جمجمه های تغییر شکل یافته، استخوان ها مستعد صدمه دیدگی بیشتری هستند. این پدیده را بیومکانیک (Biomechanics) یا مکانیک زیستی جمجمه می نامیم که در این حالت جمجمه مبتلا به اختلال می شود.»
علیزاده اضافه کرد: «نکته بسیار مهم اینست که تمام فرآیندهای تغییر شکل جمجمه، از بدو تولد تا سن دو سالگی قابل انجام است. به بیانی دیگر، شما تا دو سالگی فرصت دارید که جمجمه یک فرد را تغییر شکل دهید. بعد از این دوره، جمجمه بالغ شده و دیگر قابل تغییر شکل نیست.»
علیزاده، کاوشگر: «شواهد قوم نگاری نشان داده است که از همان بدو تولد، بعد از شست وشوی نوزاد، جمجمه او بسته می شده و این پروسه تا دو یا سه سالگی ادامه می یافته. بعد از آن، تغییر شکل نهائی می شود و آن فرد، چه ۵۰ سال عمر کند و چه ۹۰ سال، آن تغییر شکل با او باقی می ماند.»
بررسی ۱۳ جمجمه تغییرشکل یافته؛ تغییر شکل عمدی در هر دو جنسیت مرد و زن او همین طور در مورد امکان وجود ارتباط بین جنسیت جمجمه های مطالعه شده و تغییرات به وجود آمده روی آنها گفت: « ما در مجموع ۱۳ جمجمه تغییر شکل یافته داشتیم که به تفصیل مورد بررسی قرار گرفتند. از این مقدار، یک جمجمه دارای تغییر شکل غیرعمدی بود، به عنوان نمونه، به سبب خوابیدن نوزاد به پشت در گهواره، پس سر کمی مسطح شده بود. اما ۱۲ جمجمه دیگر دارای تغییر شکل عمدی بودند. در بین این جمجمه های عمدی، هم نمونه های مرد و هم نمونه های زن مشاهده شد. بدین سبب نمی توانیم بگوییم که این تغییر شکل تنها در یک جنسیت خاص انجام شده است.»
او همین طور در جواب این پرسش که تغییر شکل جمجمه ها در آن زمان چه معنایی داشته است، اظهار داشت: « بر مبنای مطالعات جهانی، می دانیم که تغییر شکل جمجمه گاهی جنبه های زیبایی شناختی دارد. به عنوان مثال، در بعضی محوطه های باستانی در لبنان، تنها زنان تحت این پروسه قرار می گرفتند. گاهی نیز این جمجمه ها نشانگر قومی-جغرافیایی بودند، مانند قبایل «شینوک» در سواحل شمال غربی آمریکا که تغییر شکل جمجمه آنها، نشانه ای از تعلق به قبیله بود. در مورد «آیماراها» در آمریکای لاتین نیز، این عمل نشانگر منطقه جغرافیایی خاص بود. در بعضی موارد نیز، این رفتار جنبه اعتقادی داشته یا مختص قشر نخبه یا «الیت» جامعه، مانند فراعنه مصر، بوده است.»
شواهد نشان داده است تغییر شکل جمجمه ها در چگاسفلی ربطی به زیبایی یا قومیت ندارد او اضافه کرد: «در مورد چگاسفلی، بر مبنای کاوش ها و بررسی های ما، هم اکنون نمی توانیم قطعا بگوییم که این تغییر شکل به سبب زیبایی، تعلق به قشر نخبه، یا قربانی بوده است. اما می توانیم با عنایت به شواهدی که تابحال در دست داریم، بگوییم که تغییر شکل جمجمه در چگاسفلی نه جنبه زیبایی شناختی داشته است و نه نشانگر قومی-جغرافیایی بوده است. دلیل این امر آنست که اگر جنبه زیبایی شناختی یا نشانگر قومی-جغرافیایی داشت، میبایست تکرار بیشتری می داشت و در تمام افراد جامعه رایج می بود، در حالیکه ما چنین چیزی را مشاهده نمی نماییم. این دو گزینه را میتوان حذف نمود. شاید بتوان در مورد این فرضیه که این افراد متعلق به یک طبقه اجتماعی خاص بوده اند، تفکر کرد، اما هنوز نمی توان به قطعیت نظر داد.»
تنوع سنی و شیوه تدفین در گور جمعی چگاسفلی
با توجه به این که در گور جمعی چگاسفلی ۵۲ نفر با هم دفن شده اند، این محقق اظهار داشت: «تمامی این تدفین ها در ارتباط با یک بازه زمانی خاص است. این دوره از حدود ۴۲۰۰ سال قبل از میلاد تا ۳۸۰۰ سال قبل از میلاد (یعنی ۶۲۰۰ تا ۵۸۰۰ سال پیش) را شامل می شود که یک بازه ۳۰۰ تا ۴۰۰ ساله است. اما در این گور، افراد با سنین متفاوت دفن شده اند. هم افراد میانسال و هم افراد جوان تر، همچون یک زن کمتر از ۲۰ ساله که اخیراً مورد مطالعه قرار گرفت و جمجمه اش گرفتار شکستگی بود، در آنجا یافت شده اند. حتی نمونه هایی از مردان بالای ۴۰ سال نیز وجود دارد.»
تدفین مرحله ای در گور جمعی چگاسفلی
با این حال به قول این محقق در گور جمعی چگاسفلی، تابحال ۵۲ اسکلت شناسایی شده است و احیانا تعداد بیشتری نیز وجود دارد؛ اما نکته مهم اینست که این افراد همزمان دفن نشده اند. او در این زمینه گفت: «این یک گور بزرگ بوده است. زمانیکه فردی از دنیا می رفت، او را داخل گور و جلوی دهانه گور قرار می دادند و درب گور بسته می شد. با مرگ نفر بعدی، درب گور باز می شد، اسکلت فرد قبلی جمع آوری و به انتهای شرقی گور منتقل می شد (درب گور در سمت غرب بود)، و سپس فرد جدید دفن می شد. جمجمه ای که ما به تفصیل مورد مطالعه قرار دادیم، در توالی تدفین، جمجمه شماره دوازده بحساب می آید. در بین این ۵۲ اسکلت، بعضی از آنها دارای جمجمه تغییر شکل یافته و بسیاری دیگر طبیعی هستند؛ همین طور هم مرد و هم زن با سنین مختلف در بین آنها یافت شده اند.»
در ادامه عباس مقدم، کاوشگر، در جواب این پرسش که آیا امکان دارد شکل مخروطی جمجمه کشف شده نشان از طبقه اجتماعی خاصی باشد، گفت: « این پرسش بسیار سختی است. ما با جامعه ای مواجه ایم که از آنها هیچ مدرک نوشتاری به دست نیامده است چون هنوز تا شروع نگارش چندصد سالی فاصله داشتند. بنابراین، ما نمی توانیم دقیقا بگوییم که تغییر شکل عامدانه جمجمه ها نشان دهنده طبقه اجتماعی خاصی بوده یا نه. اما، دلایلی داریم که می توانیم حدس بزنیم چنین پدیده ای در رابطه با نوعی تمایز اجتماعی در جامعه هدف بوده است. این که چنین پدیده ای (تغییر شکل جمجمه ها) یک پدیده همه گیر نبوده و همه چنین خصوصیت متمایزی رو نداشتند، دوم این که چنین پدیده ای بین زنان و مردان مشترک اعمال می شده چون در چگاسفلی نمونه های تغییرشکل یافته مردان و زنان را همزمان داریم.»
عباس مقدم: «متاسفانه، نتایج آزمایشات دی ان ای ما با شکست روبرو شد. قصد داشتیم با انجام آن آزمایش دریابیم که کسانیکه دارای جمجمه تغییرشکل یافته بودند آیا از یک تبار و خانواده بودند یا نه.»
رازهای ناگشوده چگاسفلی و شکست در آزمایش دی ان ای او اضافه کرد: « اگر نتایج دی ان ای گرفتار مشکلات تکنیکی نمی شد (چون میزان کلاژن در نمونه های ارسالی بسیار ناچیز بوده، آزمایشات دی ان ای با شکست مواجه شد) و ما می توانستیم روابط خانوادگی را در میان این افراد پیدا نماییم، آنگاه خیلی به این ایده نزدیک می شدیم که طبقه خاندانی نخبه در چگاسفلی می توانستند از چنین خصوصیت هایی برخوردار باشند. حال این برتری امکان دارد بر مبنای قابلیت اقتصادی یا مذهبی و یا تلفیقی از هر دو باشد. بنابراین، نه بطور دقیق ولی تا حدود بسیار زیادی فکر می نماییم که این نوع جمجمه ها پیامی مهم هستند برای ما از انسان شش هزار ساله چگاسفلی تا بتوانیم نوعی تمایز اجتماعی در میان افراد آن جامعه را بفهمیم.»
اصولا شاهدی از قتل انسانی در بسترهای باستان شناختی پیش ازتاریخ ایران نداریم مقدم در جواب این پرسش که آیا برای مثال های موجود در گور چگاسفلی امکان قتل آئینی وجود دارد گفت: « به نظر من استفاده از واژه قتل درست نیست. ما حداقل دو نمونه در میان جمجمه های چگاسفلی داریم که به شکلی مرگشان با خشنونت همراه بوده است. در مقابل ۱۰۲ جمجمه ای که در ۱۰ گور شناسایی شده است، دو نمونه خیلی نسبت کمی هست. چون تدفین های چگاسفلی یک دفعه صورت نگرفتند، طی دو سه یا حتی پنج سده صورت گرفتند. بنابراین، اگر تشریفات آئینی بوده که در آن انسان را قربانی می کردند آنگاه تعداد قربانیان در تدفین ها بسیار بیشتر بود. دیگر آنکه، ما اصولاً شاهدی از قتل انسانی در بسترهای باستان شناختی پیش ازتاریخ ایران نداریم. هنوز هیچ مدرکی به دست نیامده که هیچ، در همین چگاسفلی، در نیایشگاهی که در آن کاوش کردیم، شانزده بزغاله و یک گاو قربانی شده بودند نه انسان. بدین سبب استفاده از واژه «قتل آیینی» نمی تواند در اینجا صادق باشد.»
او اضافه کرد: « آن چه که به واقعیت نزدیک است اینست که در جوامع خانسالار، همیشه رقابتهای درون گروهی بین خانسالاران سبب بروز تنش هایی در سطح افراد نخبه می شد. ممکن الگوهای صدمه دیده ای که عمدتا توانستیم در جمجمه ها آنرا مشاهده نماییم برآمده از تنش های جاه طلبانه بین نخبگان یا خانسالاران باشد، احتمال دیگر هم اینست که این افراد مجازات شده باشند. همین هم اکنون هم مجازات اعدام برای برخی مجرمین درنظر گرفته می شود و اعدام ها به سبک های مختلف اجرا می شوند.»
عباس مقدم: «امکان دارد که اجرای حکم اعدام در چگاسفلی نیز به این شکل بوده که با ضربه زدن به جمجمه فرد او را می کشتند. البته این ها حدس هایی است که ما داریم و برای اثباتش نیازمند جستجوهای دامنه داری هستیم.»
او همین طور در مورد امکان یافتن نسبتی بین تعداد جمجمه ها و جنسیت آنها با شکل تغییر یافته جمجمه ها گفت: «هنوز بسیار بسیار زود است تا بتوانیم دراین خصوص اظهار نظر درستی نماییم. تاکنون تنها ۱۰ گور در گورستان چگاسفلی کاوش شده است. بدین سبب بر طبق این میزان از کاوش ها اصلا نمی توانیم بگوییم که مثلاً تعداد زنان بالاتر از مردان بوده است. البته، در ده گوری که کاوش شده اند، فراوانی زنان بیشتر بوده است؛ این امکان دارد تصادفی باشد و یا این که امکان دارد از واقعیت عجیبی پرده بردارد که باز هم عرض می کنم، چون جستجوهای ما محدود بوده، دراین خصوص نمی توان اظهار نظر درستی کرد.»
فراوانی بی سابقه جمجمه های تغییرشکل یافته در یک گور باستانی
مقدم در مورد وجود چنین گورهایی در دیگر جوامع جهان نیز گفت: « اگر بخواهیم از حیث «در زمانی» به این پرسش پاسخ دهیم، خیر. یعنی اگر بپرسید که آیا لنگه این نوع گورها در گورستان های دیگر هزاره پنجم پ. م نیز دیده شده باید اظهار داشت که بدون هیچ پرسشی نه. اما در هزاره های دوم پ. م و خصوصاً دوران ایلامی گورهای جمعی فراوان دیده شده است. معروفترین آن گور تپتی اهر در هفت تپه است. اما این که از این نوع جمجمه ها در دیگر جوامع سابقه داشته یا نه، باید بگویم که بله سابقه داشته است. در نواحی زاگرس، دشت دهلران و شوشان و نواحی مختلفی از خاور نزدیک چنین پدیده ای از دوره روستانشینی آغازین (نوسنگی) وجود داشته است. اما چیزی که در چگاسفلی جالب است اینست که توانستیم تنها در یک گور ۱۲ جمجمه تغییرشکل یافته ثبت نماییم که این فراوانی تقریباً بی نظیر است.»
عباس مقدم که کاوش در این منطقه را بر عهده داشت، در مورد وجه تمایز این گور با سایر گورهای کشف شده در ایران و جهان باستان اظهار داشت: « اگر بخواهیم در ظرف زمانی هزاره پنجم پ. م این مساله را بررسی نماییم، باید اظهار داشت که گورهای مطالعه شده تمایز بسیاری دارند؛ در ساخت گورها از مصالح معماری متنوعی استفاده شده است. همین طور جهت گورهایی که کاوش شده اند همگی در یک راستا هستند، علاوه بر این در ساخت گورهای تعدادی از روشهای فنی ظریف معماری استفاده شده به نحوی که واقعاً گورهای جمعی چگاسفلا «خانه آخرت» گورخفتگان آنجا بوده و گویی سرمایه گذاری فنی، اقتصادی و تکنیکی فراوانی برای ساخت گورها صورت گرفته است. در گورهای چگاسفلا، برای اولین بار، بخشی داریم که اصطلاحا به آن می گوییم استخوان دان، یعنی بخش مجزایی از حجره اصلی گور که استخوان ها به شکل کاملا کامپکت شده در آنجا جمع شده اند. آن چه که در این گور خیلی متمایز است، تعداد گورخفتگانی است که ما در بعضی گورهای جمعی چگاسفلی ثبت کردیم. مثلاً در گور BG۱ بالاتر از ۵۲ نفر در آن دفن بودند. این فراوانی تدفین ها در یک گور اصلا با هیچ یک از گورستان های شناخته شده هزارة پنجم پ. م در جنوب غربی ایران و جنوب بین النهرین قابل قیاس نیست. مثلاً بیشترین تعداد گورخفتگان در گورهایی که در اریدو، در جنوب بین النهرین کشف و کاوش شدند، ۳ نفر بوده است.»
علیرضازاده نیز در این زمینه اظهار داشت: « این گور دارای یک سازه معماری بوده است. یعنی دارای دیوارچینی بوده و به شکل یک مستطیل بسیار طویل با سقفی از تخته سنگ به شکل مورب پوشیده شده بود. به تدریج، طی ۵ هزار تا ۶ هزار سال، لایه های خاک و رسوبات روی آن انباشته شده است. اما تیم کاوش با تاکید بر شواهد خود، همچون مطالعات مدرن ژئوفیزیک؛ سفال ها، استخوان ها یا تخت سنگ ها، و با بهره گیری از روش های تخصصی خود، تشخیص داد که در این مکان گورستان وجود دارد و عملیات کاوش را بعد از گرفتن مجوزهای مربوطه شروع کرد.»
در نهایت نیز مهدی علیرضازاده اظهار داشت: « باستان شناسان بعد از کاوش، به سبب حفاظت و مرمت یافته ها و پیشگیری از تخریب آنها بر اثر عوامل جوی مانند باران و برف، گورها را طبق پروتکلهای موجود پوشش می دهند. بدین سبب هم اکنون این گور قابل بازدید عمومی نیست؛ اما هنگام جستجوهای دکتر مقدم، بازدید کنندگان می توانستند از نزدیک فعالیتهای باستان شناسان را ببینند و با اهمیت میراث فرهنگی آشنا گردند. در انتها باید اظهار داشت که پژوهش های باستان شناختی، نتیجه ای از همدلی ها و همکاری هاست؛ اگر امروز ما می توانیم نتایجی را چاپ نماییم، در واقع مدیون کوشش های تیم کاوش محوطه چگاسفلی و بخصوص سرپرست کاوش، دکتر عباس مقدم هستیم. در بخش انسان شناسی زیستی محوطه نیز باید قدردان دکتر حامد وحدتی نسب و دکتر ماندان کزازی باشیم.»
۲۲۷۳۲۳
خلاصه اینکه دلیل این امر آنست که استخوان ها به صورت لولایی شکسته بودند و بافت استخوان هنوز نرم بوده است، و این، برخلاف استخوان های خشک (Dry Bone) که پس از مرگ، الگوی شکستگی متفاوتی دارند الگوی شکستگی در ارتباط با استخوان های نرم را نشان داده است.» تفاوت های ساختاری جمجمه های تغییر شکل یافته علیرضازاده در جواب این پرسش که آیا علاوه بر شکل ظاهری، تفاوت دیگری نیز در ضخامت یا سایر خصوصیت های ساختاری جمجمه های کشف شده وجود دارد، گفت: « وقتی جمجمه در حالت طبیعی خود قرار دارد، هر یک از ۲۲ قطعه استخوان تشکیل دهنده آن، شکل خاصی دارد. اما اینکه از این نوع جمجمه ها در دیگر جوامع سابقه داشته یا نه، باید بگویم که بله سابقه داشته است. م در جنوب غربی ایران و جنوب بین النهرین قابل مقایسه نیست.
این مطلب پارسی کاو را پسندیدین؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات کاربران پارسی کاو در مورد این مطلب